یکی ازبزرگترین وظایف ما برای نجات صنعت گردشگری در این دوران این است که از همان کودکی دلبندان مان را با این صنعت آشنا کنیم و دست به کار رواج گردشگری کودک شویم. جدا از لذت هایی که گردشگری برای کودکان پرشورمان می تواند داشته باشد، آشنایی آن ها با طبیعت و اهمیت حفظ محیط زیست است.”گردشگری گودک” تعریف جامع و مشخصی ندارد، اما میتوان گفت سفر بخشی از زندگی هر انسان است. کودک در سفر فرصت کشف، کنجکاوی و جستجو را پیدا میکند. او میبیند، لمس میکند، میشنود، میبوید و لذت میبرد.
زندگی امروز ما، در شهرهای شلوغ و خانه هایی آپارتمانی و بدون حیاط، کودکان را با چالش کودکی روبه رو کرده است بنابراین لازم است تا نیازهای کودکان برای تجربه دنیای اطراف را با سفر جبران کنیم و در این میان گردشگری کودک فرصتی است که این امکان را فراهم می کند. گردشگری کودک باعث شکوفایی خلاقیت کودکان، حفظ آداب و رسوم، آموزش و یادگیری، بهبود روابط و تعاملات اجتماعی، حفاظت از محیط زیست، مشارکت دادن کودکان در تصمیم گیری ها، بازی کردن و لذت بردن می شود و در این خصوص فضاهای دوستدار کودک در گردشگری اهمیت بسیاری دارد. درحالی که گردشگری کودک در کشورهای توسعه یافته به صورت تخصصی مورد توجه قرار گرفته و زیرساخت های لازم تامین شده است اما ایران حتی با مفاهیم اولیۀ گردشگری کودک نیز بیگانه است بنابراین حداقل می توان با داشته های موجود تنها با کمی خلاقیت و ایده پردازی و نایده نگرفتن کودکان، لذت بازدید از برخی اماکن ازجمله موزه ها را در آنها ایجاد کرد.
در یکی از مدارس انگلستان، هر ساله رسم شده که کودکانی که تازه پا به مدرسه می گذارند در یک اردو گردشگری، درختی بکارند و خودشان تا روز آخر مدرسه از درخت خود، در هر نوبتی که به گردشگری کودک می روند باید سری به درخت خود بزنند و به آن برسند. این کار تا جایی ادامه دارد که کودک به صورت ناخودآگاه، دلبسته گیاه خود می شد و از زمان نوجوانی به بعد، انس عمیقی بین کودک و گیاه برقرار می شده است.
ضمیر ناخودآگاه را دست کم نگیریم! ناخودآگاه انسان بدون رعایت منطق و تنها صرف عادت، کارهایی می کند که شاید هیچ نیروی دیگری در جهان قدرت انجام آن را نداشته باشد. نام طبیعت با گردشگری گره خورده است و انسان نیز بدون طبیعت نمی تواند زنده بماند و زندگی کند.
در این مطلب می خوانید : [مخفی]
- گردشگری کودک در ایران معنایی ندارد
- لذت بازدید را از کودک نگیریم
- نبود طراحی زیرساخت برای گردشگری کودکان
- موزه باید برای کودکان و نوجوانان پاتوق باشد
- طراحی هدفمند تورهای کودکان
گردشگری کودک در ایران معنایی ندارد
واقعیت این است هیچ تعریف مشخصی درباره گردشگری کودک در ایران وجود ندارد، هیچ مرامنامهای برای این کار طراحی و نوشته نشده است، مثلا تعریف سواد یک جایگاهی دارد، سن دارد، نهادی دارد به عنوان مثال آموزش و پرورش در کشور ما نهاد رسمی سواد آموزی است و جایگاه آن مدرسه است، اما گردشگری کودک نهاد رسمی ندارد و هنوز تعریف و چهارچوبی برای آن تعریف نشده و نهادی ندارد که مسئولیت این موضوع را به عهده بگیرد؛ البته یکی از رسمی ترین سازمان های ما در زمینه گردشگری، سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری است اما اینکه بخش گردشگری این سازمان آیا بخش کودک دارد که به موضوع گردشگری کودک فکر کند و چهارچوبها و استانداردها را تعریف کند باید پاسخ داد که نه هنوز وجود ندارد و این موضوع فعلا توسط یکسری افراد یا نهادهای تازه ایجاد شدهای دنبال میشود.
هرکاری که در این زمینه انجام میدهیم به نوعی آزمون و خطا است، شاید این مسئله بر اثر اتفاقها و رویدادهایی که تعریف میشود به یک تعریف رسمی برسد اما آن چیزی که الان وجود دارد و درباره آن حرف میزنیم و میخواهیم آن را ایجاد کنیم چه چیز است؟ قطعا چیزی در این زمینه در کشور ما وجود ندارد که البته جای تاسف است.
قطعا گردشگری کودکان با گردشگری بزرگسالان فرق می کند؛ در توصیح این موضوع باید به فلسفه اشاره کرد که یکی از پیچیده ترین مباحث تاریخی حوزه علوم انسانی است که از زمان سقراط تا افلاطون هم وجود داشته و اتفاقا ایران هم کشوری غنی در زمینه فلسفه است. اکنون حدود ۳۰ سال است که در دنیا درخصوص فلسفه برای کودکان فکر و درباره آن برنامه ریزی میکنند که قطعا این فلسفه برای کودکان با فلسفه برای بزرگسالان فرق میکند. فلسفه برای کودکان چیزی است که تعریف آن وجود دارد، یعنی شکل دیگری اندیشیدن، به بچه ها توان حرف زدن و گفتکو را دادن و اجازۀ اظهار نظر دادن، این معنای فلسفه برای کودکان است.
وقتی ما از فلسفه برای کودکان حرف می زنیم منظورمان این نیست که افلاطون را به کودک آموزش دهیم، بنابراین گردشگری برای کودکان هم این نیست که ما یک کودک را به محل “برج طغرل” ببریم و همانطور که از سازه و تاریخچه آن برای بزرگسالان حرف می زنیم به کودک هم همان مفاهیم را توضیح دهیم چون کودک اصلا از این مباحث دنیای بزرگسالان درکی ندارد. گردشگری برای کودکان میتواند فقط دیدن باشد نه اینکه آن کودک از آن منطقه یا بنای تاریخی یا سایت باستان شناسی اطلاعات علمی بدست آورد، بنابراین باید بتوانیم به کودکان دید بدهیم و همانطور که فلسفه دارد به کودکان تفکر را یاد می دهد ما نیز چگونه دیدن را به کودکان یاد دهیم. این چیزی است که شاید بتوان درخصوص گردشگری کودک به آن فکر کرد، اینکه از نظر آن کودک دیدن یک اثر، بنا، محوطه یا شهر چه چیزی می تواند باشد.
یکی از اصلی ترین نهادهایی که در این خصوص تاثیرگذار است سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری است اما یک نهاد کافی نیست. محیط زیست یکی از نهادهای موثر است چون یکی از چیزهای اطراف که همیشه مورد نظر گردشگری است محیطی است که در آن زندگی می کنیم، نهاد دیگر آموزش و پرورش است که با وارد کردن این مباحث در دروس میتواند یکی از بهترین جایگاه هایی باشد که گردشگری را برای کودکان بنیانگذاری میکند، رسانه ها نیز میتوانند یکی از بهترین نهادهایی باشند که موضوع گردشگری کودک را مطرح کنند. در واقع چندین نهاد باید دست به دست هم بدهند و موضوع گردشگری کودک برای آنها مهم باشد.
نباید توسعه گردشگری کودک را در حد شعار مطرح کرد همچون این شعار که سازمان میراث فرهنگی همیشه میگوید درآمد حاصل از گردشگری چند برابر نفت است، این گفته درست است اما در صورتی که لااقل اول یک سرویس بهداشتی داشته باشید! در حالی که در بزرگ ترین شهرهای ایران که واقعا امکانات خیلی خوبی نسبت به سایر شهرها دارند هنوز نیاز اولیه گردشگر یعنی آب و دستشویی را برآورده نمی کنند! در حالی که واقعا ایران می تواند از گردشگری بیشتر از هر پتانسیل دیگر درآمد داشته باشد چون تاریخ ، بنا، اقلیم ، گونه جانوری و تنوع گیاه ، اسطوره، داستان و افسانه داریم و در واقع ایران به لحاظ این داشته ها کشوری عجیب و غریب است و چیزی نیست که برای گردشگری مطرح شود و ایران نداشته باشد به جز زیرساخت، به جز بستر مناسب برای گردشگری. در هر صورت همه نهادهای مرتبط با گردشگری و در ارتباط با کودکان می توانند در ایجاد فضای مناسب برای کودکان موثر باشند.
موضوع دیگر تربیت راهنمایانی برای کودکان است که ما در پژوهشگاه میراث فرهنگی این دوره را بارها برگزار کردیم که بگوییم “راهنمای دوستدار کودک” چه چیزهایی را باید بداند و با نهایت تاسف اعلام می کنم که راهنمایان به تعداد کمتر از انگشتان یک دست در این کارگاه ها شرکت کردند، درحالی که این کارگاه ها برای موزه داران رایگان بود اما رغبتی برای شرکت کردن وجود نداشت! البته هستند موزه هایی که در زمینه کودک هم خیلی خوب کار می کنند اما در اقلیت قرار دارند. متاسفانه در خیلی از موزه های ما آبخوری درست و حسابی نیست! یعنی یکسری امکانات اولیه برای کودکان هم وجود ندارد.
لذت بازدید را از کودک نگیریم
کافی است مدیر موزه، مسئول موزه یا راهنمای موزه اندکی به این موضوع فکر کنند و این موارد را آماده کنند تا حداقل اول کودک به لحاظ قدی بتواند آن شی را ببیند. بعد ما باید راهنمای موزه را تربیت کنیم مثلا بداند “گیلگمش” چیست که تصویر آن بر روی سفال موزه آبگینه وجود دارد و درباره این تصویر برای کودک صحبت کند، راهنما باید بداند که داستان این تصویر را برای کودک دبستانی به چه صورت تعریف کند و برای دبیرستانی به چه صورت. البته اینکه یک راهنما بنشیند برای تک تک اشیای موزه اش سناریوی کودکان بنویسد و طراحی کند آرمانگرانه است ولی هیچ مدیر موزه ای نمی گوید برای چه این خلاقیت را انجام داده ای، اما متاسفانه این اتفاق نمی افتد. بیاییم به عنوان یک موزه دار در موزهمان جستجو کنیم و ببینیم کدام قسمت های موزه برای کودک میتواند جذاب تر باشد؟ مسلما داستان و شکل برای بچه ها جالب است، پس یک مسیر را طراحی کنیم و بر اساس آثار این مسیر سناریوی داستانی برای کودکان بنویسم.
متاسفانه کودکان بیشتر از طریق مدارس به موزه ها میروند و یکی از مکان هایی که راحت به مدارس اجازه بازدید میدهد موزه ها هستند چرا که موزه ها برای آموزش و پرورش مکان های امنی است و آموزش و پرورش اجازه دارد دانش آموزان را به عنوان اردو به موزه ها ببرد. خب زمان این اردو به اندازه یک زنگ مدرسه یعنی حدود یک ساعت و نیم است پس موزه دار باید برای آن یک ساعت و نیم برنامه ریزی کند و مسیری را انتخاب کند که در آن مسیر اشیائی است که کودک بیشتر آن ها را دوست دارد و با آن ها بیشتر ارتباط برقرار می کند و سپس موزه دار برای آن مسیر داستان طراحی کند. از طرفی نباید این بازدید به گونه ای باشد که معالمان مُدام بگویند “گوش کن، باید اینها را کنفرانس بدهی، در کلاس از تو می پرسم” و به این ترتیب معلم لذت بازدید از موزه را از کودک نگیرد و از آن طرف راهنما مدام عنوان نکند که “بچه ها دست نزنید، حرف نزنید، گوش کنید، همه با هم جمع بشید و ساکت باشید تا من توضیح بدهم” که در این صورت باز هم این راهنما نقش همان معلم را بازی کرده و آن لذت بازدید را به کلاس تاریخ با یکسری توضیحات پر از اعداد و ارقامی تبدیل کرده است که کودک یا نمی شنود یا اصلا متوجه نمی شود و به این ترتیب بازدید تمام می شود و ما این فرصت را ازدست داده ایم.»
نبود طراحی زیرساخت برای گردشگری کودکان
نقش کودکان در انتخاب مقصد گردشگری و هم چنین نحوۀ سفر و نحوۀ استفاده از خدمات گردشگری و اینکه چه خدماتی باید انتخاب شود به نقشی جدی شده در دنیا تبدیل شده است. درحقیقت گردشگری که درحال حاضر در دنیا فعال است گردشگری خانواده است که اصطلاحا به آن family trip”” گفته می شود که نیازمند یکسری زیرساخت هایی است یعنی شما در گردشگران ورودی باید اقشار مختلف یا طبقات مختلف سنی را ببینید.
اما موضوع مهمی که وجود دارد این است که شما در مقصد چه فعالیت هایی برای کودکان طراحی کرده اید؟ و اصولا زیرساخت هایی برای کودکان وجود دارد یا خیر؟ یکی از دلایل ایجاد گردشگری خانواده در کشورهای توسعه یافته به دلیل وجود زیرساخت است و بخش دیگر سیاستگذاری توسعۀ گردشگری است که برای خانواده ها مفید است و متاسفانه در اکثر مقاصدمان زیرساخت و یا طراحی محصول کافی و مناسب برای کودکان ندیدیم.
مقاصد کشور ما مقاصد دوستدار کودک نیستند. برای همین ما خیلی به ندرت میبینیم که یک اروپایی با بچه هایشان به ایران سفر کنند چون اصولا بچه ها نمیتوانند با این محصولی که ما در مقصد ارایه میکنیم ارتباط خوبی برقرار کنند مثلا محصول گردشگری ما میراث فرهنگی است و بچه ها نمی توانند پا به پای بزرگسالان با یک پدیده معماری یا میراث فرهنگی ارتباط برقرار کنند لذا برای اینکه بچه ها بتوانند با میراث ارتباط برقرار کنند نیاز است که ما از تکنولوژی استفاده کنیم، در حوزه میراث محصولاتی داشته باشیم که برای بچه ها جذاب باشد تا او بتواند پا به پای پدرش از یک سایت تاریخی و میراثی و موزه بازدید کند.
موزه باید برای کودکان و نوجوانان پاتوق باشد
کودکان مخاطبان جدی موزه ها هستند و در ایران هم به همین صورت است اما مسئله و چالش در این است که چقدر می توان با آنها ارتباط برقرار کرد یا چقدر به نتیجه میرسد یا میتوان با آنها تعامل داشت؟ در این خصوص باید گفت که اولا مهم ترین مسئله این است که خود موزه ها باید کودک و نوجوان را جدی بگیرند و این موضوع را فقط به عنوان فرض تفننی نگیرند و بپذیرند که باید پیوسته با کودکان کار کنند، دوم اینکه مدارس و مراکزی که بیشتر با کودکان در ارتباط هستند را هم جدی بگیرند چون برخی از مراکزی که موزه ها را جزو برنامه بازدید دانش آموزان میگذارند صرفا با دید رفع تکلیف یا اینکه تفننی باشد به این موضوع برخورد میکنند.
در حال حاضر مشکل عمده این است که موزه ها را به شکل یک بار مصرف برای کودکان ارایه میکنند یعنی انگار قرار است برویم یک بار موزه را ببینیم و تمام شد و رفت، درحالی که اگر قرار است یک موزه اثرگذار باشد آن موزه باید برای کودکان و نوجوانان پاتوق باشد و این امکان را داشته باشد که شما بارها و بارها به سراغش بروی و هربار یک رویداد و یک برنامه و یک تور داشته باشد. درست است که موزه کودک نداریم و اصلا قرار نیست کودکان فقط به موزه های کودک بروند اما می بینیم که یکسری از موزه ها هستند به ویژه موزه های خصوصی که کودکان را با موزه آشنا میکنند و کارگاه دارند و به خوبی مسئله کودکان را دنبال میکنند.
در این میان اولا موزه ها باید بپذیرند که حوزه کودکان و نوجوانان ادبیات خودش را دارد دوم اینکه باید تجربه کنند، قرار نیست موزه، مدرسه باشد و خیلی خشک و رسمی برای بچه اتفاق بیفتد بلکه باید سعی کنند برای بچه ها هم برنامه سازی کنند و به هر بهانه ای نمایشگاه ها، تورها و رویدادهای ویژه، کارگاه ها و مسابقه هایی را برای کودکان برگزار کنند و یادمان باشد همه چیز قرار نیست مستقیم باشد، بچه ها باید به موزه بیایند و به آنها خوش بگذرد و این خودش قدم مهمی است و از آن می توان استفاده کرد به ویژه اینکه می توان با همکاری و تعامل با مراکز و سازمان دیگر به برنامه های متنوع تری هم رسید مثلا استفاده از متخصصین، نویسندگان، تصویرسازان، عروسک سازها و افرادی که در حوزه کودک کار می کنند و سرشار از ایده هستند.
امروزه آموزش خارج از چارچوب کلاس درس و یادگیری از طریق سفر یکی از جنبههای مهم آموزش کودکان در جهان به شمار میرود و در دهه اخیر رشد بسزایی داشته است. بیکن گفته است «سفر در جوانی یک نوع تربیت است». سفر موجب ترکیب آموزش رسمی و غیررسمی است که از آن به عنوان راهکاری در جهت یادگیری مادامالعمر یاد میشود. امروزه تحقیقات بسیاری در زمینه گردشگری کودکان انجام گرفته که حاکی از تاثیرگذاری سفر در آموزش و پرورش کودکان است. گفته میشود گردشگری کودکان نقش بسزایی درسلامت، شادابی و تندرستی کودکان ایفا میکند. تجربه ارتباطات تازه و بازیهای گروهی موجب ارتقای مهارتهای اجتماعی و عاطفی آنان شده و حضور در گروه، بر گسترش روحیه مسوولیتپذیری و همکاری آنان بسیار تاثیرگذار است. اکتشاف و مشاهدات عینی و تجربه حضور در محیطهای مختلف شهری و طبیعی موجب افزایش پایداری اطلاعات عمومی آنان شده و علاقه به یادگیری را در کودکان افزایش میدهد.
گردشگری کودکان در کشورهای مختلف جهان نه تنها در قالب سفرها و اردوهای مدارس بلکه در قالب خدمات تورهای تخصصی کودک و نوجوان، توسط تورگردانان و آژانسهای مسافرتی مختلف ارائه میشود که راهنمایان، قصهگوها و طراحان بازیهای گروهی و نمایشی، ویژه کودک و نوجوان این تورها را همراهی میکنند. مقاصد مختلف نیز از جمله موزهها، کمپهای آموزشی، مراکز فرهنگی- ورزشی و تفرجگاهها فضای خود را جهت حضور کودکان و نوجوانان آماده و طراحی کرده و رویدادهای سالانه و ماهانه برای مخاطبان خود تدارک میبینند.
در ایران در سالهای اخیر شاهد فعالیت برخی تورهای تخصصی کودک و نوجوان در شهرهای مختلف بهویژه در زمینه تورهای طبیعتگردی بودهایم. برخی مدارس تجربههای ارزشمندی در زمینه برنامهریزی و اجرای سفرهای آموزشی کودکان دارند. آنها تلاش میکنند دانشآموزان را با فضاهای مختلف شهری و طبیعی آشنا کنند و از امکانات محیط جهت آموزش دانشآموزان و افزایش روحیه نشاط و شادی کودکان بهره گیرند. در یکی از مدارس ابتدایی شهر تهران یک روز در هفته به عنوان روز گردش اختصاص داده شده و علاوه بر مربی پرورشی یک نفر بهطور ویژه مسوولیت برنامهریزی و طراحی سفرها و گردشهای مدرسه را به عهده دارد و این مساله حاکی از اهمیتی است که این مدرسه برای تجربه سفر در کنار همسالان قائل است.
طراحی هدفمند تورهای کودکان
تورهای آموزشی کودکان باید بهصورت حرفهای و ایمن طراحی شده و تحت مدیریت یک راهنمای تور مجرب در کنار آموزگاران برگزار شود و نمیتوان آن را به یک اردوی صرف بدون برنامهریزی تقلیل داد. از این رو با توجه به گسترش تجربههای تورگردانی و راهنمایی تور در کشور، بهرهگیری از این تجربیات در حوزه کودک و نوجوان غیرقابلاجتناب خواهد بود. جهت نیل به این مهم، توجه به تخصصهای بینرشتهای، ایجاد تعامل و مفاهمه میان آموزش و پرورش و صنعت گردشگری، تربیت راهنمایان تخصصی کودک و نوجوان و نیز آمادهسازی مراکز و مقاصد ویژه برای مخاطبان کودک و نوجوان ضروری به نظر میرسد.
از این رو توجه به نقش سفر در یادگیری کودکان میتواند ابزار توانمندی در اختیار کسانی قرار دهد که وظیفه خطیر آموزش کودکان را برعهده دارند. این ابزار میتواند در کنار سایر روشهای آموزشی در جای مناسب خود به خدمت درآید. هر روش و ابزاری دارای مزایا و معایبی است و اگر در زمان و مکان مناسب خود و متناسب با مخاطب خاص خود بهکار گرفته نشود میتواند آثار مخربی بیش از آثار مثبت خود بر جای بگذارد. برگزاری سفرهای آموزشی کودکان نیز از این قاعده مستثنی نیست.
لذا با کسب دانش کافی در این زمینه میتوان نسبت به مزایا و معایب و آثار مثبت و منفی آن آگاهی یافت. عمدهترین مشکلات در برگزاری سفرهای مدارس، مشکلات مالی و تامین ایمنی و نیز کمبود فضاهای ویژه کودک و نوجوان است.
تحقیقات نشان میدهد مدارس غیردولتی با وجود تعداد سفرهای سالانه بیشتر حوادث کمتری نسبت به مدارس دولتی داشتهاند.گردشگری کودک و نوجوان از جمله حوزههایی است که با قابلیتهای فراوان در انتظار توجه، مدیریت و جهتدهی است تا بتواند توانمندیهای خود را در زمینه آموزش کودکان و توسعه گردشگری آشکار سازد. لازم است به جهت دستیابی به مزایای انکارناپذیر سفرهای کودک و نوجوان، با کسب دانش و توجه لازم ابعاد مختلف آن را مدیریت کرده، اثرات منفی آن را کاهش داد و از مزایای آن بهره برد.