زندگی جاری است…/اینجا بازار تجریش؛ 27 آبان 97
میدان تجریش را از خروجی خیابان «گوگَل» که ترک کنید، پیش از رسیدن به پارکینگ و ورودی غربی امامزادهصالح، مسجد فاطمیه را در سمت راست خود و درست روبهروی آن ورودی غربی بازارچه تجریش را در سمت چپ خود میبینید.
اسماعیل ناصری:
روزنامه توریسم نوشت:خیابان نسبتاً شلوغ است و ترافیک، خودروها را پشت هم متوقف کرده است. پیادهرو هم دستکمی از خیابان ندارد. سردر کاشیکاریشده بازارچه با زمینه آبیرنگش در برابر نور آفتاب میدرخشد و خط نستعلیقی که در زمینه کاشی آبیرنگ، ترکیب «بازارچه تجریش» را عبارت کرده است. به سمت بازارچه راه میبری.
■ رایحهای مرکب از زعفران و گیاهان دارویی
به محض ورودت به راهروی کمعرض بازارچه، رایحهای بکر و نشاطانگیز، تجربهناشده اما پر از نشانههای آشنا، مشامت را پر میکند؛ ترکیبی از عطر زعفران و انواع گیاهان آشنا و ناشناس دارویی. کمی جلوتر، شاید سی قدم با گامهای بلند تو، بر سردر کاشیکاریشده دیگری، عبارت دیگری میبینی که ورودی فضایی گود و چهارگوش است: «موقوفه تکیه بزرگ تجریش» که ورودی شمالغرب تکیه است. فضا اما بیشتر فضای کسبوکار است و جریان متداول زندگی.
حالوهوای این صبح ربیعالاول تکیه تجریش برای تو جای پرسش ندارد؛ برای تو که بارها از ورودیهای مختلف وارد این تکیه شدهای؛ چه در روزهای محرم که کسبوکار حجرهها و مغازههای تکیه برای برگزاری مراسم عزاداری به مدت یکماه تعطیل است، چه در سایر اوقات سال که از صبح علیالطلوع تا نیمهشب، تکیه مملو از تهرانیها و شمیرانیها و گردشگران داخلی و خارجی انبوهی است که یا برای خرید یا به منظور سیاحت و عکساندازی و فیلمبرداری از حالوهوای قجری و متفاوت بازارچه و تکیه به آنجا آمدهاند.
■ پیر و جوان و میانسال زیر سقف شیروانی
پیش از اینکه از پلهها پایین بروی، به صرافت میافتی که زندگی جاری در چشمانداز فضای
زیر پایت را ثبت کنی. پس دست بهکار متوقفکردن زمان در عکسی میشوی که در آن، انبوه جمعیت پیر و جوان و میانسال در این ساعات آغازین روزِ آفتابی اول هفته پاییزی برای خرید و تهیه مایحتاج خود به زیر پوشش شیروانیِ آن فضای مستطیلی آمدهاند. عکس که ثبت شد، از پلهها پایین میروی و خود را به عطر سبزیها و میوههای تازه صبح شنبه میسپاری. در فضای وسط این مستطیل بزرگ، تختهایی چیده شده و مستطیل بزرگی شکل گرفته که داخل و در سطح آن فروشندگان میوه و ترهبار در حال آمادهکردن سفارشها هستند و بیرون اضلاع مستطیل، مشتریان به خرید ایستادهاند.
دورتادور فضا دکانهایی میبینی در مشاغل مختلف، از سبزی خردکنی و عرضه سبزی پاککرده گرفته تا طب سنتی و نوین؛ از جگرکی تا فروشگاه ظروف مسی که با شمایل سرخرنگش در میان سایر حجرههای تکیه میدرخشد. بعد از اینکه یک دور کامل حول مستطیل وسط تکیه میچرخی، قاعدتاً باید سراغ یکی از کسبه ترجیحاً بومی بازارچه بروی و بخشی از مواد خام گزارشت را در گپوگفتی شفاهی از او بگیری، اما ترجیح میدهی قبل از آن، از ورودی شمالشرقی به سمت داخل بازارچه تجریش بروی و سری به دالانهای پررفتوآمد آن بزنی.
■ سیاحانی از هر قوم و تبار و نژاد
وارد بازارچه که میشوی، نخستین چیزی که نظرت را جلب میکند، جمعیتی انبوه است که لابهلایشان چهرهها و لباسهایی متفاوت هم میبینی که حکایت از حضور گردشگران خارجی با ملیتهای نامعلوم دارد. شاید بتوانی از روی چهرههایشان به ملیت آنها پی ببری. آخر تعداد گردشگران خارجی لابهلای آدمهایی که میبینی، کم نیست.
بازارچه طبق معمول مملو از انبوه جمعیتی است که یا در حال سیاحت معماری شبهقجری آن هستند، یا مشغول رصدکردن کالاها و قیمتها یا در غرفههایی متراکم و عمدتاً همقدوقواره، دست بهکار خرید و معامله؛ سیاحانی از هر قوم و تبار و نژادی؛ خواه جهانگردانی که به بزرگترین پایتخت خاورمیانه آمدهاند، خواه ایرانگردان وطنی یا شهروندان مقیم تهران.
■ کسبوکارهای متفاوت با سردرهای متحدالشکل
در بازارچه همه نوع کسبوکاری میبینی. اینجا اقلام و اجناس متنوعاند؛ از نقره و انواع وسایل زینتی تا فلزات و اقلام سنتی دیگر که چشم هر گردشگری را در مقام مسافر برای خرید هدیه و سوغات مینوازد. از میوه و ترهبار و سایر مایحتاج عمومی تا شال و سربند و انواع پوشاک زنانه، مردانه و بچگانه؛ از رستورانهای رنگارنگ با شمایل ایرانی تا انواع سوغاتیها، خشکبار و… .
مغازههای بازارچه تجریش، با وجود تفاوتی که در نوع کار، مساحت مغازه و نیز تعداد مشتریان دارند، وجه مشترکی بین آنها هست و آن، سردرهای متحدالشکلی است که عناوین مغازهها روی آنها درج شده؛ سردرهای کاشیکاریشده که اتفاقاً باز مستطیلشکل است و کاشیهای حاشیههای بالا، پایین، چپ و راستش آبی فیروزهای و وسطش آبی پررنگ است و نام مغازه به خط نستعلیق سفیدرنگی، روی آن خودنمایی میکند.
■ ورود به تکیه از زاویهای دیگر
مسیر بازارچه را تا انتها طی میکنی و میرسی به ورودی شرقی آن. مسیر آمده را برمیگردی تا اینبار بخشی از نادیدهها را در امتداد شرقی- غربی بازارچه ببینی. غرق در اتمسفر قجری بازارچه، میرسی به ضلع شمالی امامزادهصالح و اینبار تکیه تجریش را از زاویهای دیگر میبینی.
سردر مغازهها یکییکی از نگاهت میگذرند؛ چلوکبابی اطمینان، فروشگاه محققی و… و یکدفعه نگاهت با سردری با عبارتی متفاوت تلاقی میکند. اینبار بر زمینه کاشیهای آبیرنگ، نام فروشگاه نوشته نشده، بلکه توصیهای مذهبی نوشته شده از این عبارت که «گریستن برای امامحسین(ع) پاداش دارد.» زیر این عبارت مغازهای است با انواع تسبیحها و انگشتریهای عقیق و اقلام مربوط به آداب و آیینهای مذهبی. سمت راست این مغازه، ورودی شمالشرقی تکیه است. جلوتر میروی و اینبار تکیه را از زاویهای متفاوت میبینی. انگار از این زاویه، شمایل این محوطه گودِ مسقف به سقف شیروانی، بیشتر از دیگر زوایا به اماکن تاریخی و مذهبی شباهت دارد.
■ یکماه سنتگذاری به عهد قدیم
تکیه مشتمل بر دو طبقه است که طبقه فوقانی آن به 22 پنجره منتظم مزین شده و هر کدام زاویهای به طبقه نخست و صحن تکیه گشودهاند. این طبقه فوقانی در زمان سوگواری سالانه به مناسبت سالروز شهادت پیشوای سوم شیعیان، امامحسین(ع) در ایام محرم، محل استقرار زنانی است که در آیین عزاداری سیدالشهدا(ع) شرکت میکنند. گفته میشود تکیه در گذشته فقط محل بهجاآوردن آیینها و مراسم سنتی و مذهبی بوده اما حالا فقط یکماه از سال به سنت قدیم، وضعیت مانند گذشته است؛ یعنی از ابتدای محرم تا آخر این ماه. به عبارتی، اهالی و بومیان تجریش و کسبه بازارچه و تکیه، یکماه از سال به عهد قدیم سنتگذاری میکنند تا آیین سوگواری و حالوهوای تکیه تجریش همچون روزگاران گذشته حفظ شود.
■ چنار هزارساله امامزادهصالح، نماد غایب شمیرانات
جابری، یکی از کسبه بومی که حجره آباییاش دقیقاً وسط ضلع شمالی تکیه قرار دارد، میگوید: بافت تکیه، بافتی قدیمی است که در طول سالیان بازسازی شده است.
به گفته این بومی محله تجریش که حالا به عرضه لوازم بهداشتی سنتی در تکیه تجریش مشغول است، اصلیترین عامل ایجاد تکیه تجریش، قرارگرفتن آن در جوار امامزادهصالح بوده است.
او به «توریسم» گفت: شکل گذشته امامزادهصالح با شکل امروزی آن کاملاً متفاوت بود. در محوطه امامزاده درختی معروف به چنار هزارساله امامزادهصالح وجود داشت. مردم که برای زیارت میآمدند، در محوطه امامزاده اتراق هم میکردند و همانجا مشغول پختوپز میشدند و معمولاً شام یا ناهاری را هم در جوار امامزاده میخوردند. یکبار که گروهی کنار چنار هزارساله مشغول پختوپز بودند، درخت آتش گرفت و بعدها چیزی از آن باقی نماند. به گفته جابری، این درخت برای همه بومیان منطقه تجریش و بهطور کلی شمیرانات، درختی آشناست و بهنوعی باید آن را یکی از نمادهای تاریخی و هویتی شمیرانات دانست که امروز دیگر اثری از آن نیست.
■ تختِ شبیهخوانی در مرکز و چشمها دورتادور صحن
بنا به آنچه این بومی تکیه تجریش میگوید، مستطیل وسط تکیه که در روزهای معمولی محل عرضه محصولات میوه و سبزی است، در بعضی از روزهای محرم تختِ نمایشِ سنتی، آیینی و مذهبی شبیهخوانی یا همان تعزیه است. تخت شبیهخوانی در واقع صورت سنتی صحنه یا سن تئاتر است؛ با این تفاوت که در تئاتر بهصورت متداولش، تماشاچیان مقابل صحنه مینشینند اما در تعزیه یا همان شبیهخوانی، صندلیها دورتادور تختی که وسط قرار گرفته، چیده میشود و تماشاچیان روی آن مینشینند و نمایش را میبینند.
تفاوت شبیهخوانی در تکیه تجریش با سایر شبیهخوانیها این است که به خاطر نوع معماری تکیه، مردان در طبقه اول یا همان صحن دور تخت مینشینند و زنان از زاویه یکی از پنجرههای مشرف به صحن در طبقه فوقانی به نمایش آیینی و مذهبی تعزیه چشم و گوش میسپارند. جابری که سالهاست در مغازه پدریاش مشغول کار است، میگوید سالی را به یاد ندارد که کسبه تکیه دو سه روز مانده به ماه محرم، مغازهها را تخلیه نکنند و کل تکیه سیاهپوش نشود و به استقبال ماه سوگواری نرود. او از مراسم تعزیه در دهه آخر محرم هر سال میگوید که سنتی بهجامانده از سالیان دور است.
■ پیشنهادی جدی برای تهرانگردان
تکیه تجریش 31 سال پیش در سال 66 شمسی بر اثر سیل تخریب و دوباره بازسازی شد. نکته جالب توجه این است که علیرغم تخریب قسمتهای مختلف آن در این حادثه، سقف صحن که بهصورت کلاف شیروانی ساخته شده بود، پابرجا ماند و تخریب نشد. تکیه تجریش حدود یکونیم دهه پیش بهعنوان اثر ملی و میراثفرهنگی ثبت شد. گذراندن ساعتی در این تکیه میتواند برنامه دلانگیزی برای تهرانگردان باشد تا حین قدمزدن در آن حالوهوای قجری، دقایقی با بومیان و کسبه بازارچه و تکیه همکلام شوند و از یک دنیا خاطره اصیل لذت ببرند. جابری لحظه خداحافظی با لحنی محزون گفت: هرکدام از غرفههای تکیه تجریش در گذشته به نام یکی از اهالی قدیمی محله بوده است؛ آدمهایی که امروز دیگر بین ما نیستند اما نامشان در یاد و خاطر بومیان تجریش و شمیرانات زنده است.
The post appeared first on .
زندگی جاری است…/اینجا بازار تجریش؛ 27 آبان 97
میدان تجریش را از خروجی خیابان «گوگَل» که ترک کنید، پیش از رسیدن به پارکینگ و ورودی غربی امامزادهصالح، مسجد فاطمیه را در سمت راست خود و درست روبهروی آن ورودی غربی بازارچه تجریش را در سمت چپ خود میبینید.
اسماعیل ناصری:
روزنامه توریسم نوشت:خیابان نسبتاً شلوغ است و ترافیک، خودروها را پشت هم متوقف کرده است. پیادهرو هم دستکمی از خیابان ندارد. سردر کاشیکاریشده بازارچه با زمینه آبیرنگش در برابر نور آفتاب میدرخشد و خط نستعلیقی که در زمینه کاشی آبیرنگ، ترکیب «بازارچه تجریش» را عبارت کرده است. به سمت بازارچه راه میبری.
■ رایحهای مرکب از زعفران و گیاهان دارویی
به محض ورودت به راهروی کمعرض بازارچه، رایحهای بکر و نشاطانگیز، تجربهناشده اما پر از نشانههای آشنا، مشامت را پر میکند؛ ترکیبی از عطر زعفران و انواع گیاهان آشنا و ناشناس دارویی. کمی جلوتر، شاید سی قدم با گامهای بلند تو، بر سردر کاشیکاریشده دیگری، عبارت دیگری میبینی که ورودی فضایی گود و چهارگوش است: «موقوفه تکیه بزرگ تجریش» که ورودی شمالغرب تکیه است. فضا اما بیشتر فضای کسبوکار است و جریان متداول زندگی.
حالوهوای این صبح ربیعالاول تکیه تجریش برای تو جای پرسش ندارد؛ برای تو که بارها از ورودیهای مختلف وارد این تکیه شدهای؛ چه در روزهای محرم که کسبوکار حجرهها و مغازههای تکیه برای برگزاری مراسم عزاداری به مدت یکماه تعطیل است، چه در سایر اوقات سال که از صبح علیالطلوع تا نیمهشب، تکیه مملو از تهرانیها و شمیرانیها و گردشگران داخلی و خارجی انبوهی است که یا برای خرید یا به منظور سیاحت و عکساندازی و فیلمبرداری از حالوهوای قجری و متفاوت بازارچه و تکیه به آنجا آمدهاند.
■ پیر و جوان و میانسال زیر سقف شیروانی
پیش از اینکه از پلهها پایین بروی، به صرافت میافتی که زندگی جاری در چشمانداز فضای
زیر پایت را ثبت کنی. پس دست بهکار متوقفکردن زمان در عکسی میشوی که در آن، انبوه جمعیت پیر و جوان و میانسال در این ساعات آغازین روزِ آفتابی اول هفته پاییزی برای خرید و تهیه مایحتاج خود به زیر پوشش شیروانیِ آن فضای مستطیلی آمدهاند. عکس که ثبت شد، از پلهها پایین میروی و خود را به عطر سبزیها و میوههای تازه صبح شنبه میسپاری. در فضای وسط این مستطیل بزرگ، تختهایی چیده شده و مستطیل بزرگی شکل گرفته که داخل و در سطح آن فروشندگان میوه و ترهبار در حال آمادهکردن سفارشها هستند و بیرون اضلاع مستطیل، مشتریان به خرید ایستادهاند.
دورتادور فضا دکانهایی میبینی در مشاغل مختلف، از سبزی خردکنی و عرضه سبزی پاککرده گرفته تا طب سنتی و نوین؛ از جگرکی تا فروشگاه ظروف مسی که با شمایل سرخرنگش در میان سایر حجرههای تکیه میدرخشد. بعد از اینکه یک دور کامل حول مستطیل وسط تکیه میچرخی، قاعدتاً باید سراغ یکی از کسبه ترجیحاً بومی بازارچه بروی و بخشی از مواد خام گزارشت را در گپوگفتی شفاهی از او بگیری، اما ترجیح میدهی قبل از آن، از ورودی شمالشرقی به سمت داخل بازارچه تجریش بروی و سری به دالانهای پررفتوآمد آن بزنی.
■ سیاحانی از هر قوم و تبار و نژاد
وارد بازارچه که میشوی، نخستین چیزی که نظرت را جلب میکند، جمعیتی انبوه است که لابهلایشان چهرهها و لباسهایی متفاوت هم میبینی که حکایت از حضور گردشگران خارجی با ملیتهای نامعلوم دارد. شاید بتوانی از روی چهرههایشان به ملیت آنها پی ببری. آخر تعداد گردشگران خارجی لابهلای آدمهایی که میبینی، کم نیست.
بازارچه طبق معمول مملو از انبوه جمعیتی است که یا در حال سیاحت معماری شبهقجری آن هستند، یا مشغول رصدکردن کالاها و قیمتها یا در غرفههایی متراکم و عمدتاً همقدوقواره، دست بهکار خرید و معامله؛ سیاحانی از هر قوم و تبار و نژادی؛ خواه جهانگردانی که به بزرگترین پایتخت خاورمیانه آمدهاند، خواه ایرانگردان وطنی یا شهروندان مقیم تهران.
■ کسبوکارهای متفاوت با سردرهای متحدالشکل
در بازارچه همه نوع کسبوکاری میبینی. اینجا اقلام و اجناس متنوعاند؛ از نقره و انواع وسایل زینتی تا فلزات و اقلام سنتی دیگر که چشم هر گردشگری را در مقام مسافر برای خرید هدیه و سوغات مینوازد. از میوه و ترهبار و سایر مایحتاج عمومی تا شال و سربند و انواع پوشاک زنانه، مردانه و بچگانه؛ از رستورانهای رنگارنگ با شمایل ایرانی تا انواع سوغاتیها، خشکبار و… .
مغازههای بازارچه تجریش، با وجود تفاوتی که در نوع کار، مساحت مغازه و نیز تعداد مشتریان دارند، وجه مشترکی بین آنها هست و آن، سردرهای متحدالشکلی است که عناوین مغازهها روی آنها درج شده؛ سردرهای کاشیکاریشده که اتفاقاً باز مستطیلشکل است و کاشیهای حاشیههای بالا، پایین، چپ و راستش آبی فیروزهای و وسطش آبی پررنگ است و نام مغازه به خط نستعلیق سفیدرنگی، روی آن خودنمایی میکند.
■ ورود به تکیه از زاویهای دیگر
مسیر بازارچه را تا انتها طی میکنی و میرسی به ورودی شرقی آن. مسیر آمده را برمیگردی تا اینبار بخشی از نادیدهها را در امتداد شرقی- غربی بازارچه ببینی. غرق در اتمسفر قجری بازارچه، میرسی به ضلع شمالی امامزادهصالح و اینبار تکیه تجریش را از زاویهای دیگر میبینی.
سردر مغازهها یکییکی از نگاهت میگذرند؛ چلوکبابی اطمینان، فروشگاه محققی و… و یکدفعه نگاهت با سردری با عبارتی متفاوت تلاقی میکند. اینبار بر زمینه کاشیهای آبیرنگ، نام فروشگاه نوشته نشده، بلکه توصیهای مذهبی نوشته شده از این عبارت که «گریستن برای امامحسین(ع) پاداش دارد.» زیر این عبارت مغازهای است با انواع تسبیحها و انگشتریهای عقیق و اقلام مربوط به آداب و آیینهای مذهبی. سمت راست این مغازه، ورودی شمالشرقی تکیه است. جلوتر میروی و اینبار تکیه را از زاویهای متفاوت میبینی. انگار از این زاویه، شمایل این محوطه گودِ مسقف به سقف شیروانی، بیشتر از دیگر زوایا به اماکن تاریخی و مذهبی شباهت دارد.
■ یکماه سنتگذاری به عهد قدیم
تکیه مشتمل بر دو طبقه است که طبقه فوقانی آن به 22 پنجره منتظم مزین شده و هر کدام زاویهای به طبقه نخست و صحن تکیه گشودهاند. این طبقه فوقانی در زمان سوگواری سالانه به مناسبت سالروز شهادت پیشوای سوم شیعیان، امامحسین(ع) در ایام محرم، محل استقرار زنانی است که در آیین عزاداری سیدالشهدا(ع) شرکت میکنند. گفته میشود تکیه در گذشته فقط محل بهجاآوردن آیینها و مراسم سنتی و مذهبی بوده اما حالا فقط یکماه از سال به سنت قدیم، وضعیت مانند گذشته است؛ یعنی از ابتدای محرم تا آخر این ماه. به عبارتی، اهالی و بومیان تجریش و کسبه بازارچه و تکیه، یکماه از سال به عهد قدیم سنتگذاری میکنند تا آیین سوگواری و حالوهوای تکیه تجریش همچون روزگاران گذشته حفظ شود.
■ چنار هزارساله امامزادهصالح، نماد غایب شمیرانات
جابری، یکی از کسبه بومی که حجره آباییاش دقیقاً وسط ضلع شمالی تکیه قرار دارد، میگوید: بافت تکیه، بافتی قدیمی است که در طول سالیان بازسازی شده است.
به گفته این بومی محله تجریش که حالا به عرضه لوازم بهداشتی سنتی در تکیه تجریش مشغول است، اصلیترین عامل ایجاد تکیه تجریش، قرارگرفتن آن در جوار امامزادهصالح بوده است.
او به «توریسم» گفت: شکل گذشته امامزادهصالح با شکل امروزی آن کاملاً متفاوت بود. در محوطه امامزاده درختی معروف به چنار هزارساله امامزادهصالح وجود داشت. مردم که برای زیارت میآمدند، در محوطه امامزاده اتراق هم میکردند و همانجا مشغول پختوپز میشدند و معمولاً شام یا ناهاری را هم در جوار امامزاده میخوردند. یکبار که گروهی کنار چنار هزارساله مشغول پختوپز بودند، درخت آتش گرفت و بعدها چیزی از آن باقی نماند. به گفته جابری، این درخت برای همه بومیان منطقه تجریش و بهطور کلی شمیرانات، درختی آشناست و بهنوعی باید آن را یکی از نمادهای تاریخی و هویتی شمیرانات دانست که امروز دیگر اثری از آن نیست.
■ تختِ شبیهخوانی در مرکز و چشمها دورتادور صحن
بنا به آنچه این بومی تکیه تجریش میگوید، مستطیل وسط تکیه که در روزهای معمولی محل عرضه محصولات میوه و سبزی است، در بعضی از روزهای محرم تختِ نمایشِ سنتی، آیینی و مذهبی شبیهخوانی یا همان تعزیه است. تخت شبیهخوانی در واقع صورت سنتی صحنه یا سن تئاتر است؛ با این تفاوت که در تئاتر بهصورت متداولش، تماشاچیان مقابل صحنه مینشینند اما در تعزیه یا همان شبیهخوانی، صندلیها دورتادور تختی که وسط قرار گرفته، چیده میشود و تماشاچیان روی آن مینشینند و نمایش را میبینند.
تفاوت شبیهخوانی در تکیه تجریش با سایر شبیهخوانیها این است که به خاطر نوع معماری تکیه، مردان در طبقه اول یا همان صحن دور تخت مینشینند و زنان از زاویه یکی از پنجرههای مشرف به صحن در طبقه فوقانی به نمایش آیینی و مذهبی تعزیه چشم و گوش میسپارند. جابری که سالهاست در مغازه پدریاش مشغول کار است، میگوید سالی را به یاد ندارد که کسبه تکیه دو سه روز مانده به ماه محرم، مغازهها را تخلیه نکنند و کل تکیه سیاهپوش نشود و به استقبال ماه سوگواری نرود. او از مراسم تعزیه در دهه آخر محرم هر سال میگوید که سنتی بهجامانده از سالیان دور است.
■ پیشنهادی جدی برای تهرانگردان
تکیه تجریش 31 سال پیش در سال 66 شمسی بر اثر سیل تخریب و دوباره بازسازی شد. نکته جالب توجه این است که علیرغم تخریب قسمتهای مختلف آن در این حادثه، سقف صحن که بهصورت کلاف شیروانی ساخته شده بود، پابرجا ماند و تخریب نشد. تکیه تجریش حدود یکونیم دهه پیش بهعنوان اثر ملی و میراثفرهنگی ثبت شد. گذراندن ساعتی در این تکیه میتواند برنامه دلانگیزی برای تهرانگردان باشد تا حین قدمزدن در آن حالوهوای قجری، دقایقی با بومیان و کسبه بازارچه و تکیه همکلام شوند و از یک دنیا خاطره اصیل لذت ببرند. جابری لحظه خداحافظی با لحنی محزون گفت: هرکدام از غرفههای تکیه تجریش در گذشته به نام یکی از اهالی قدیمی محله بوده است؛ آدمهایی که امروز دیگر بین ما نیستند اما نامشان در یاد و خاطر بومیان تجریش و شمیرانات زنده است.
The post appeared first on .
زندگی جاری است…/اینجا بازار تجریش؛ 27 آبان 97